عصر طلایی

عصر طلایی

بنده مهدی اصغری دانش آموخته کارشناسی برق قدرت و کارشناس بهره برداری در شرکت توزیع برق هستم.
تلاش دارم با مطالعه کتاب ها و ... مجموعه مطالبی را به اشتراک بگذارم
امید دارم نظرات ارزشمند شما عزیزان را داشته باشم .
لطفاً نسبت به مطالبم نظر بدهید.
ممنون از حسن توجه شما عزیزان.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۳ مطلب در شهریور ۱۴۰۲ ثبت شده است

قریب به یکسال و اندی است که مطالعه روزانه کتاب در برنامه روزانه‌ام جای گرفته و خیلی خرسند هستم که با دنیای کتاب آشنا شدم و حالا، هر روز با مجموعه‌ای از نکات ارزشمند از کتاب‌هایی که دور خودم جمع کردم، آشنا می‌شوم؛ کتاب‌هایی که ارزش ذاتی علم و آگاهی را بهم یادآوری می‌کنند و حالا با کتاب "برتری خفیف" که فلسفه شخصی من را در مورد مسیر زندگی تغییر داده و با یک اصول و قانون مدیریت شده، کارهام را به پیش میبرم.

دنیای زیبای کتاب و دوستی آشنا که زمانی از آن دور شدم و دیگه از دستش نمی‌دهم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۰۲ ، ۰۷:۱۳
SABA

اراده کردم تا خودم را بازسازی کنم و دوباره برای مسیری بمراتب بهتر، آماده شوم...

شب‌ها با نگاهی تامل برانگیز به خودم و روزهایی که می‌تونستم داشته باشم، خودم را به چالش می‌کشونم؛ رخ به رخ آینه، با خودم حرف میزنم و گاهی کارمون به دعوا کشیده میشه و گاهی با گریه و خنده از خودم دور میشم، ولی مواقعی هم بوده که می‌خواستم آینه را خردش کنم ولی دوباره آروم و آزاد از قیل و قال به درونم می‌اندیشم و در رده‌های میانی با وقار و متانت خاصی کشش ناهماهنگی را به خودم درود می‌فرستم.

برداشت روزانه از گفتگوهایی که داشتم به خودم برگشتم و حالا اراده کردم تا خودم را بازسازی کنم و برای مسیر بمراتب بهتر، آماده شوم. حس و حال روزهایی را دارم که دوباره باید تصمیم بگیرم و دوباره خودم را در یک مسیر جدید، هدایت کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۰۲ ، ۱۰:۳۸
SABA

واگویی‌‌های صبحگاهی:

بگذار خیالت را راحت کنم، دیگه دوباره بهت سلام نمیکنم و برای اینکه ازت عبور کنم، سخت خودم را به کار گرفتم و دیگه رنگ منم نخواهی دید؛ تو به من خیر نرسوندی و خطای من هم در همین بود؛ بله تو دوست اشتباهی‌های من هستی، و تو نادانی محض هستی؛ برای آخرین دیدار بهت میگم: «اگر اسمت را گذاشتم نادانی، چیز اغراق آمیزی نگفتم و از تو دوری میکنم.» و دوباره سلام به خودم و میگم: «دوستت خواهم داشت تو واقعی هستی.»

برای روزهای که باور دارم لیاقتش را دارم از نادانی‌هایم فاصله میگیرم و هرآنچه که مرا از باورهایم دور میکند به نام نادانی در اتاقکی تنهایشان میگذارم.

دوباره سلام به خودم و به دانایی و روزهای طلایی رسیدن‌ها...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۰۲ ، ۰۶:۳۰
SABA