عصر طلایی

عصر طلایی

بنده مهدی اصغری دانش آموخته کارشناسی برق قدرت و کارشناس بهره برداری در شرکت توزیع برق هستم.
تلاش دارم با مطالعه کتاب ها و ... مجموعه مطالبی را به اشتراک بگذارم
امید دارم نظرات ارزشمند شما عزیزان را داشته باشم .
لطفاً نسبت به مطالبم نظر بدهید.
ممنون از حسن توجه شما عزیزان.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

شاید برای شما هم بسیار پیش آمده باشد ، زمان هایی که دچار مشکلات زیادی شده اید و راهی برای برون رفت از این مشکلات ندارید و یا باید ادمه دهید و یا باید شکست را قبول کنید 

معدنی را تصور کنید که در حال استخراج طلا به حفاری مشغول است ، اندک طلایی استخراج نموده و به امید رسیدن به رگه های اصلی طلا ، زمین را حفاری میکند ؛ ولی پس از مدتی شکست را قبول میکند و تمام تجهیزات را می فروشد و آنجا را ترک میکند ، بله در سه قدمی طلا دست از حفاری میکشد و شکست را قبول میکند!

در زندگی نیز اینگونه است ، اگر به اهدافت باور داری باید تلاش کنی و حق تسلیم شدن نداری ، شکست جزء جدایی ناپذیر زندگی است و پیروزی از آن کسانی است که اهدافشان را باور دارند ، در مواجهه با مشکلات شکست را قبول نمی کنند ، یا راهی خواهند ساخت و یا راهی خواهند یافت و آنگاه در سه قدمی طلا ادامه میدهند و به طلای موفقیت دست خواهند یافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۱ ، ۰۵:۵۴
SABA

شاید باور ندارید که بهداشت زبان اهمیت دارد ولی دوست عزیز اگر به زیبایی دهان خود اهمیت میدهید بر تمیزی زبان نیز تاکید داشته باشید ، تحقیقات نشان میدهد که یک سوم از گونه های باکتریایی در زبان یافت میشود و میکروب های موجود بروی زبان می تواند باعث بد بویی دهان و کاهش حس چشایی شما گردد ؛ می توان همزمان با مسواک زدن ، زبان خود را با مسواک تمیز کنید و البته می توانید از دستگاه پاک کننده زبان نیز استفاده کنید.

منبع

https://dentchi.com/basics

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۱ ، ۰۵:۲۴
SABA

درست تصمیم گیری از ویژگی های مثبت ادیشی است ، اگر با خودت صادق باشی موفقیت در دستان تو است ، مهم این است که مثبت اندیش باشی ، واژه مثبت اندیشی بدین معنی نیست که دائماً بگویی چه هوای خوبیه ، وای چه خیابان قشنگیه ، چه آدم های خوبی کنار من هستند ، نه ، مثبت اندیشی یعنی اینکه با خودت رفیق باشی و قربون صدقه خودت بری ، خودت را دوست داشته باشی ، گفته می شود از آدم های منفی نگر دوری کنید ، براستی افراد منفی نگر چه تاثیری دارند ، دیدگاه این افراد منفی بر تو تاثیرگذار است ، مثبت اندیشی پلکان شروع گام های رسیدن به موفقیت است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۰۱ ، ۰۵:۱۹
SABA

من با خودم دوستم ، من خودم را دوست دارم ، من به خودم اهمیت میدهم ، من برای خودم باورهای خوبی آرزوم دارم ، من و خودم خیلی باهم صمیمی هستیم ، من با خودم رو راست هستم و احساس خوشبختی میکنم و ...

می گویند عقل سالم در بدن سالم ولی من می گویم ذهن سالم در عقل و بدن سالم.

ما سه بعد داریم ذهن ، عقل و جسم ؛ اگر بخواهیم موفقیت را تعریف کنیم ، می توان گفت اگر ذهن و عقل و جسم باهم هماهنگ باشند ، فرد به موفقیت دست خواهد یافت.

من تلاش میکنم که حرف گوش کنم موقعی که جسمم خسته است ، به عقل پیام میدهد که خستگی جسم آن را پیر میکند ، پس ذهن به هر دو زمان استراخت میدهد.

من هر روز ساعت 03:20 دقیقه بامداد بیدار می شوم و مطالعه و یادداشت های روزانه صبحگاهی را انجام میدهم ، کتاب قورباغه ات را قورت بده را داشتم می خواندم که مطلبش منو به خواب برد ؛ در کتاب قید شده بود که باید زمانی برای استراحت به جسم داد ، پنچ روز هفته کار ، روز ششم با خانواده و روز هفتم برای استراحت جسم.

اگر قوانین را رعایت نکنیم ، جریمه می شویم.

عزیز دل برادر استراحت و استراحت ....

اسراحت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۰۱ ، ۰۸:۱۰
SABA

امروز کلمه برون سپاری برای من معنی شد.

برون سپاری یعنی اینکه قرار نیست جواب همه چیز را داشته باشی و قرار نیست همه را راضی نگه داری.

نمونه ساده برون سپاری در رستوران مشهود است ،تصور کنید سرآشپز غذا مخصوص را درست میکند و مسئول پخت غذاهای دیگر نیز است ولی واقعاً همه را خودش درست میکند؟ معلوم است که نه! ، اگر اینجوری باشد باید اصلاحاً هزار دست و پا داشته باشد تا بتواند همه را راضی نگه دارد ، سرآشپز با برون سپاری ، وظیفه پخت غذاها را به همکاران خودش می سپارد و بر کار آنها نظارت میکند و هنر اصیل خودش را در غذیا مخصوص سرآشپز نشان میدهد ، این یعنی برون سپاری ، یعنی کار گروهی ، یعنی موفقیت.برای رسیدن به اهداف و باورها نیاز به تیم و گروه داری ، هیچکس به تنعایی موفق نبوده و نخواهد بود.

برون سپاری.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۱ ، ۰۹:۴۶
SABA

انگار دیر شده! 

آری دیر شده و این روزها برایم دیر شده!

از صحبت نسلی که مرا دیگر باور ندارد ، زمانی من پدربزرگم را باور نداشتم و او را به بی هنری در زمان پیری خطاب می نمودم ، و حال هنوز به 35 سالگی نرسیده ام و جوان هستم ، ولی نسل جوان دهه 80  مرا پیر میدانند و انگار مرا بی هنر خطاب می کنند ، آنان مرا پیر میدانند ، این بی هنری من است ، پس اگر پیر شدم  آنگاه مرا چه خطاب میکنند.

انگار دیر شده است!

مرا ببخشید ، انگار دیر شده ولی جبران میکنم ، من هنرمندم و دستان من از بی هنری سرد نشده است بلکه در هیایوی عصر طلایی دستانم سرد شده و به کمک شما گرمی دستانم باز خواهم یافت.

پس انگار دیر نشده است.

انگار دیر نشده است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۱ ، ۰۵:۰۳
SABA

همیشه کسی یا چیزی است که تو را بترساند و بخواهد به تو آسیب بزند ، ولی زندگی ادامه دارد ، هیچکس نمی تواند تو را متوقف کند.

هیچ بن بستی پایان نیست بلکه راهنمایی است تا تو را بیازماید ، پشت این دیوار بن بست زندگی دوباره ادامه دارد.

پس شعار را فراموش نکن "دوباره زندگی"

دوباره زندگی مرا می آزماید

دوباره زندگی مرا به مبارزه طلبیده

دوباره زندگی ...

ولی من پیروز هستم 

من خودم را باور دارم

من خودم را دوست دارم

من ...

و پس از این دوباره زندگی

با من دوست شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۰۱ ، ۰۵:۵۶
SABA

کیفیت زمان در کار و کمیت زمان در زندگی اهمیت دارد.

برای کیفیت زمان در کار همیشه قانون (سه) را تعیین کنید:

سه کار مهمی که باید در محل کار انجام دهید ، سه ارتباط مهمی که در کار باید حفظ کنم و ...

.

برای کمیت زمان در زندگی همیشه قانون (سه) را تعیین کنید:

سه آرزویی که دوست دارید ، سه  خرید مهمی که دوست دارید ، سه مسافرتی که دوست دارید ، سه روابطی که دوست دارید و ... که در زندگی انجام دهید .

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۱ ، ۰۵:۵۷
SABA

گاهی موقیعت هایی در زندگی پیش می آید که به خودت میگویی باید اینجا باشم یا نباشم همان اصطلاح بودن یا نبودن ، و چقدر سخت است که موقعیت بوجود آمده به خواست خودت نباشه بلکه به خواست دیگران بوجود آمده ، اینکه میگویند تمرین نه گفتن داشته باش درسته ، ولی لزوم نه گفتن اول برنامه ریزی اهداف و شرایط ناهنجاری که قراره در مسیر رسیدن به هدف هایت ایجاد بشه 

امروز در موقعیتی قرار گرفتم که بسیار غمگین به خودم گفتم بودن یا نبودن و بعد منتظر کسی بودم که باهاش حرف بزنم و این بودن و نبودن را برام ساده کنه.

فکر کنم از مسیر خارج شدم ، ترمزززززززز ، وایسم و نگاه میکنم ، دوباره مسیرم را میبینم ، و حالا حرکت در مسیر.

خدایا بابت نوشتن ممنونم ، چون میتوانم خودم را پیدا کنم

حالم به روزهای پر از بودن و نبودن هاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۱ ، ۱۶:۲۶
SABA

سرخط خبرها دیروز و امروز

تمرین جالبیه ، توصیه میکنم هر روز صبح انجام بدهید

سرخط خبرهای دیروزی که تجربه کرده اید و سرخط خبرهایی که امروز میخواهید تجربه کنید را  بنویسید

سرخط خبرهای دیروز من

نم نم باران صبحگاهی

آتش بس با همکار بی ادبم و تصمیم به مسیر جدید کاری

گفتگویی متفاوت با همکار ستادی و کسب تجربه ای ناب

تصمیم قاطع برای جابجایی از جایگاه شغلی

موفقیت در هوا کردن اولین موشک کسب و کارم

زمانی متفاوت و لذتبخش در کنار خانواده 

اتمام دیروز

سرخط خبرهای امروز من

هوای بارانی

محیط ابر گونه محل کار

سرنوشت ، امروز به من علامت میده

مهمانی امشب برام مهمه چون قراره اتفاق عجیبی بیافتد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۱ ، ۰۶:۱۷
SABA

گاهی از بیشعوری یه تنگ میایم و بخدا گله میکنم که چرا با این عظمتت هنوز من بیشعورم.

در این عصر طلایی چرا بیشعورم .

کلیات اشعار پروین اعتصامی را هرشب مطالعه میکنم و دچار دگرگونی میشم ، به خودم میگم این آدم ها در آن عصر سنگ و آهن و صنعت و هرچی که میخواهیم اسمش را بگذاریم هنری را خلق کردند که در این عصر طلایی هنوز کمتر کسی میتونه هم ردیف این آثار را بیاره ، اشعار حافظ و سعدی و به دور از صف بندی مذهبی کتاب ارزشمند نهج البلاغه و صحیفه سجادیه که خواهر زاده ام یه دهه هشتادیه بمن دهه 60 توصیه میکنه کتاب های نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را بخونم . خخخخخخخخخ . گاهی از غم بیشعوری خودم گریه ام میگیره . آخه چرا در این عصر طلایی من خودم را مشغول بطالت کرده ام ، شبکه های مجازی و وب سایت ها همه ارزشمندترین چیزهایی هستند که در گذشته نبوده ، یک استادی داشتم که به دیده حسرت صحبت میکرد و می گفت من هم سن شماها که بودم برای جستجوی مطلبی باید روزها بدنبال مطلبم در کتابخانه های مختلف می رفتم و حالا شما در لحظه می توانید وارد برترین و بهترین کتابخانه ها بشوید و ارزشمندترین مطالب را دریافت کنید تنها با جستجو در وب سایت ها و همچنین در لحظه شما میتوانید با افراد شاخص در ارتباط باشید و صفحات شبکه های اجتماعی آنها را دنبال کنید و راه صد ساله را در مدت زمان کوتاهی طی کنید . پرفسورها و دانشمندان و اساتید برجسته و بازیگران و هنرمندان و سیاست مداران و ... همه را می توانید داشته باشید.

کتاب صد سال تنهایی را می خواندم و به یک مطلب قشنگش رسیدم جایی که کولی ها وارد روستا شدند و با یک دوربین همه را متحیر خودشون کردند ، آنها زن زیبایی را در فاصله دور روی تخته سنگی نشاندند و برای مشاهده این زن با دوربین از اهالی روستا سکه می گرفتند ، مردم با اشتیاق سکه پرداخت می کردند و متحیر می شدند چرا که زن را که در فاصله دور قرار داشت ، بوسیله دوربین خیلی نزدیک می دیدند ، جمله زیبا کولی برام ارزشمند بود ، آن کولی در داستان می گفت این دوربین که چیزی نیست ، روزگاری خواهد آمد که مردم ، همه دنیا را در خانه هایشان از دریچه ای میبینند ، بله باید گفت مردم عصر طلایی همه دنیا نه از دریچه (تلویزیون) بلکه بروی کف دستانشان میبینند و این معجزه برای هیچ عصری در گذشته نبوده است ، حق نمیدهید از غم بیشعوری خودم را ...... !!!

دوست دارم دیگه بیشعور نباشم ولی چه کنم ، به من بگویید چه کنم!!!؟

.

دوستان لطفاً نظر بدهید و من را کمک کنید .

mehdiasghari.blog.ir

SABA

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۱ ، ۰۵:۳۱
SABA

یک سوال؟

کجا سرمایه گذاری کنیم؟

با ۵۰ میلیون تومان؟

با ۱۰۰میلیون تومان؟

با ۲۰۰میلیون تومان؟

با ۳۰۰میلیون تومان؟

با ۴۰۰میلیون تومان؟

با ۵۰۰میلیون تومان؟

از مقدار سرمایه های بالا به کدام میتوانید جواب بدهید؟

تصور کنید مبالغ بالا در دسترس باشد ، به کدامیک میتوانید پاسخ بدهید؟

سعی کنید خیلی جزئی جواب بدهید از کلی گویی بپرهیزید.

و اگر تمایل داشتید جواب هاتون را در قسمت نظر بدهید به اشتراک بگذارید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۱ ، ۱۷:۴۲
SABA

چند روز پیش ، پادکست کتاب ثروتمندترین فرد بابل را گوش می دادم و بسیار ارزشمند بود و آخر کتاب حکایت شکست بابل و پیروزی کوروش شاه بر این شهر بود ، هم غمگین و هم شادمان بودم ، غمگین از سقوط شهر بابل و شادمان از فتح شهر توسط کوروش شاه بودم ولی در نهایت این اضطراب در شهر بابل سرانجامی تلخ داشت ، درست است که کوروش شاه پس از فتح ، بشارت صلح و آرامش به سرزمین بابل داد ولی آنگونه که گفته بود نشد و شهر روز به روز دچار سقوط شد ، دشمنانی که روزی امید انتقام از شهر بابل را داشتند سرانجام موفق شدند ، تبعیدی های یهودی به شهر بازگشتند و گردش زمان ، سرانجام شهر بابل را زیر خاک مدفون کرد ، آری ، پلن بی برای شهری پر از رویا ، بشارت آرمان شهر را میدهد ولی  خواسته یا ناخواسته این اضطراب فرجامی نیک نخواهد داشت زیرا که شهر دشمن دارد و دوست ناخواسته آتش دشمن را شعله ور میکند ، بهتر است پلن بی را خودمان ترسیم کنیم ، تجزیه ایران بشارت خوبی نیست ، شهر ایران با طراحی پلن بی غریبه ها ، سرانجامی بهتر از شهر بابل ندارد ، پلن بی خودمان را طراحی کنیم و با اصلاحات درست ، شهر ایران را قدرتمندتر کنیم.

.

پلن بی در همه جا کاربرد دارد و بهتر است خودمان پلن های ای و بی و سی و ... را ترسیم کنیم ، در زندگی و خانواده ، در تحصیل و شغل ، در بازار و فروشگاه ، در غم و شادی ، در دوست و غریبه ، در زمین و آسمان و در همه چیز ... بهتر است پلن بی را خودمان طراحی کنیم تا همیشه موفق باشیم.

دوست عزیز لطفاً نظر بدهید.

mehdiasghari.blog.ir

SABA

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۱ ، ۰۶:۴۲
SABA

تو مو میبینی و من پیچش مو ، حکایت امروز جامعه ما است که در یک اضطراب قرار گرفته است و این حکمتی دارد که اهل فن از آن آگاه هستند ، جامعه ای که نسبت به شرایط پیرامونش همیشه هشیار بوده و از شرایط به نحو احسنت استفاده نموده است ، پیروزی با این مردم است ، درست است که همیشه ضرباتی به پیکره ی این مردم وارد آمده است و یقین که حکمت و حکایتی در راه است ، درست باید اندیشید ، جامعه ما دارد پوست اندازی میکند و انقلاب دارد به اوج بلوغ می رسد

خیلی دوست دارم جبهه سیاسی نگیرم ولی نوشتنم از سر ثبت خاطرات است تا زمانی دور ، گذری بر مطالبم داشته و از افکار زمانه ام بازپرسی کنم و بگویم کجا و چگونه فکر میکردم و آیا پندارم درست بود یا انگار اشتباه!

حکمت و حکایت در عصر طلایی ثمره درست اندیشیدن است و درست اقدام نمودن ، امید دارم که آگاهی و بینش و تعقل در این عصر طلایی ما را به پیش برده و روزگاری نه چندان دور با خنده ای توأم با تبسم از گذر این زمانه به موفقیت هایمان ببالیم.

آهنگ ای ساقی آرامم کن دیوانه ام رامم کن - گلپا

منبع دانلود آهنگ :

https://takmusics.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۰۱ ، ۰۷:۰۱
SABA

(گفت و گو ) و (گو و گفت)

گفت و گو : صحبت و مکالمه بین من و دیگری است.

گو و گفت : صحبت و مکالمه بین دیگری و دیگری است.

شب است در این تاریکی نشسته ام و دارم در مورد بازی با کلمات حرف میزنم ، زمانه پر از مشکل یا موقعیت های سخت برای مردم است و من در مورد گو و گفت یا گفت و گو خودم را به بازی گرفته ام ، بابا اینا حل شده و تصویب شده که ترکیب گفت و گو درست تره ، بازم نشسته ایم خودمون را مشغول این بحث های الکی میکنیم ، حجاب و آزادی و زن و مرد و ... مسائلی نیست که ما بخواهیم تازه تعریف درستی ازش داشته باشیم ، بلکه مسئله مهم تر مشکلات و موقعیت های پر تنش جامعه است که باید تعریف درست بشه باید در موردش گو و گفت بشه و براش به راه حل برسیم ، هیچ کس از نا امنی و حرج و مرج و بهم ریختگی استقبال نمیکنه و همه دوست دارند زندگی کنند ، اینکه به نقطه ای رسیدیم که مرگ هم وطنمون میشه دست آویز برای نا امنی ، این یعنی حرج و مرج و مقصرش کسی نیست جز خودمون ، سیستم دچار خطا شده و قابل اصلاح است.

حکومت شامل جمعیت ، قلمرو ، دولت و حاکمیت میشه و در حال حاضر هر چهار رکن اصلی حکومت دچار ضربه شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۱ ، ۰۵:۳۷
SABA

نگاهی به پشت سرم انداختم و به خودم گفتم واقعاً این همه راه را من آمده ام؟

عجب! اگر این همه راه را خودم با پای خودم آمده ام و این زندگی را خودم به چنگ گرفته ام ، چه کارهایی بعد از این از من ساخته نیست؟

نگاهی به پشت سر ، چقدر عمر کرده ام، سی و اندی سال! و چه پیروزی و شکست هایی، چه شادی و نارحتی هایی و.. به چشم دیده ام

روزهایی که منتطر بودم و روزهایی که منتظرم بودند ، واقعاً این همه راه را من آمده ام؟

و چه روزهایی در انتظار من است؟

عجب! اگر این همه راه را خودم با پای خودم آمده ام و این زندگی را خودم به چنگ گرفته ام ، چه کارهایی بعد از این از من ساخته نیست؟

باور دارم که گذشته ام آینده ام را تامین میکند و آینده ام از گذشته ام تجربه میگیرد

پس چه کارهایی از من ساخته نیست؟

من میتوانم به آینده ام چنگ بزنم و امید در زندگانی ام زنده نگه دارم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۰۱ ، ۰۵:۲۵
SABA

وزیر کسی است که به منظور کم کردن بار حکومت با شاه و یا رئیس جمهور همکاری میکند و بالانرین رتبه سیاسی پس از مقام رئیس جمهور می باشد

و هر کدام از وزیران براساس تقسیم کار و دسته بندی وظایف ، به تنهایی متصدیی امری از امور جامعه که به موجب قانون در یک وزارتخانه متمرکز شده ، هستند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۱ ، ۰۶:۴۷
SABA

دارم پیر میشم ، مثل پیرمردهای هفتاد ساله ، خخخخخخخخخ ، از حالم خوشم میاد ، جوانی که داره پیر میشه ، از گذشته ام تجربه گرفتم ، به پیرمردها سلام میکنم و میگم منم دارم پیر میشم ، و میخوام پیرمرد داستان های خیالی بشم ، از پیری بدم نمیاد و میاد ، همیشه مادرم یک تکه کلامی داره و میگه آن روز که دندان داشتم نان نداشتم و حالا که نان دارم دندان ندارم ، فکر کنم گفتگوی معروف جوان و پیرمرد را شنیده باشید ، خالی از لطف نیست براتون میگم ؛ روزی یک پیرمرد با یک جوان در گفتگو بودند و جوان روبه پیرمرد کرد و گفت : تو که به این سن رسیدی ، الان چه آرزویی داری ، پیرمرد رو کرد به جوان و گفت : الان دارم بهت نگاه میکنم و میگم اگه جوانی تو را داشتم چی میشد ، فکر کن جوانی و نیرومند و توانایی جسمی تو و تجربه و دانش پیری من ، آخ چی میشد!!! ، جوان تو فکر رفت و فهمید باید سریع پیر بشه پس دست پیرمرد را گرفت و گفت پیرم کن ، تو با دانش و تجربه ات منو پیرم کن ، تا با توانایی جسمی جوانی ام دنیام را درست کنم ، پیرمرد گفت باکمال میل و از آن روز جوانی با پیرمرد دوست شد .......... 

آخ که چقدر خوبه من پیر بشم ، فکر کن اگه تو جوانی پیر بشم تو پیری چی میشم ، اگه تو جوانی پیر بشم تو پیری چی میشم!!! ، و حالا دارم گرانقدرترین آدم های اطرافم را میبینم ، پیرمرد و پیرزن هایی هستند که منو دوست دارند و منم آنها را دوست دارم و باهاشون عشق میکنم ، ای وای از کبر و غرور زمانه و ای وای از کسانی که نمیدونم با ارزش ترین و گران بهاترین ها را چگونه خوار و ذلیل میکنند ، میدونم که فهمیدید چی میگم

دارم پیر میشم و دارم دوباره جوان میشم ، اصلاً پیری عالیه ، چشم و گوش و زبانم داره پیر میشه و با دستان و پاهای جوانی ام دارم راه میرم 

الهی پیر بشید ، الهی هرچه زودتر پیر بشید 

ای پیرترین پیرها

ای خدای من 

ای محبوب من

پیرم کن که تو پیرترین پیرهایی

.

پیرم کن 

.

.

اگه دوست داشتید لطفاً نظر بدهید

ممنون از اینکه وقت گذاشتید

mehdiasghari.blog.ir

SABA

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۱ ، ۰۶:۲۶
SABA

گفتگویی بین خودم و همزادم

(مهدی): سلام دوست عزیز -  (من): سلام  - (مهدی): چقدر سرد و بی روح ، چی شده -  (من): هیچی ، همش با خودم درگیر هستم و نمیدونم چیکار دارم میکنم - (مهدی) : با من حرف بزن تا بتونم کمکت کنم -  (من): آخه - (مهدی) : آخه نداره مگه من همزادت نیستم ، مگه همیشه تو گاه و بی گاه با من حرف نمیزی ، بگو عزیز ، بمن بگو تا کمکت کنم -  (من): خیلی عادی غیرعادی شدم - (مهدی) : یعنی چی غیر عادی شدی - (من): باخودم حرف میزنم و کارهای عجیبی می کنم ، چند وقتیه فقط کتاب می خونم و مشغول هستم تا بتونم راهی یا گذری پیدا کنم و از این شرایط در بیام - (مهدی) : آهان ، گفتم چی شده بابا ، اینکه خوبه و داره نشون میده که بی خیال نیستی ، یه جورایی خودت را ورزیده میکنی - (من): آخه این چه فایده ای داره ، پس کی باید شروع کنم - (مهدی): اگه نمیدونی بدون که شروع کردی ، میدونم که خیلی دغدغه مند هستی و دائماً از مشکلات اطرافت بی اعتنا نیستی و به خودت باور داری که میتونی با استعدادهات یک کار ارزشمند انجام بدهی - (من) : درست میگی ولی آخه باید کاری انجام بدهم یا نه - (مهدی) : ای بابا دوباره میگه ، عزیز دل ، من بهت ایمان دارم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۱ ، ۰۵:۵۷
SABA

اگه منتظری دنیا برات کاری بکنه ، زهی خیال باطل

تو برای دنیا کاری بکن تا دنیات درست بشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۱ ، ۰۵:۴۱
SABA