شب هنگام با خودم در اندیشه بودم که من چگونه خودم را نجات دهم ، چرا با این همه استعداد گریبان خود را در دست کسانی قرار داده ام که مرا حکم میکنند ، و هم اکنون دریافتم که برای رهایی از این کارفرما باید به کارفرمای بهتری مراجعه کنم ، آری من یافتم و من کارفرمای حقیقی آینده را یافتم ، مردم کارفرمای حقیق آینده هستند و من برای مردم کار و تلاش میکنم.
آهای کارفارمای حقیقی! من میخواهم کارمند شما شوم ، آیا اجازه میدهید؟ قول میدهم درست کار کنم و برای شما سودمند باشم ، من خوردم و خوابیدم و از بودن در کنار شما زندگی میکنم و اکنون وقت خدمت است و من آماده ام.