دارم پیر میشم
دارم پیر میشم ، مثل پیرمردهای هفتاد ساله ، خخخخخخخخخ ، از حالم خوشم میاد ، جوانی که داره پیر میشه ، از گذشته ام تجربه گرفتم ، به پیرمردها سلام میکنم و میگم منم دارم پیر میشم ، و میخوام پیرمرد داستان های خیالی بشم ، از پیری بدم نمیاد و میاد ، همیشه مادرم یک تکه کلامی داره و میگه آن روز که دندان داشتم نان نداشتم و حالا که نان دارم دندان ندارم ، فکر کنم گفتگوی معروف جوان و پیرمرد را شنیده باشید ، خالی از لطف نیست براتون میگم ؛ روزی یک پیرمرد با یک جوان در گفتگو بودند و جوان روبه پیرمرد کرد و گفت : تو که به این سن رسیدی ، الان چه آرزویی داری ، پیرمرد رو کرد به جوان و گفت : الان دارم بهت نگاه میکنم و میگم اگه جوانی تو را داشتم چی میشد ، فکر کن جوانی و نیرومند و توانایی جسمی تو و تجربه و دانش پیری من ، آخ چی میشد!!! ، جوان تو فکر رفت و فهمید باید سریع پیر بشه پس دست پیرمرد را گرفت و گفت پیرم کن ، تو با دانش و تجربه ات منو پیرم کن ، تا با توانایی جسمی جوانی ام دنیام را درست کنم ، پیرمرد گفت باکمال میل و از آن روز جوانی با پیرمرد دوست شد ..........
آخ که چقدر خوبه من پیر بشم ، فکر کن اگه تو جوانی پیر بشم تو پیری چی میشم ، اگه تو جوانی پیر بشم تو پیری چی میشم!!! ، و حالا دارم گرانقدرترین آدم های اطرافم را میبینم ، پیرمرد و پیرزن هایی هستند که منو دوست دارند و منم آنها را دوست دارم و باهاشون عشق میکنم ، ای وای از کبر و غرور زمانه و ای وای از کسانی که نمیدونم با ارزش ترین و گران بهاترین ها را چگونه خوار و ذلیل میکنند ، میدونم که فهمیدید چی میگم
دارم پیر میشم و دارم دوباره جوان میشم ، اصلاً پیری عالیه ، چشم و گوش و زبانم داره پیر میشه و با دستان و پاهای جوانی ام دارم راه میرم
الهی پیر بشید ، الهی هرچه زودتر پیر بشید
ای پیرترین پیرها
ای خدای من
ای محبوب من
پیرم کن که تو پیرترین پیرهایی
.
پیرم کن
.
.
اگه دوست داشتید لطفاً نظر بدهید
ممنون از اینکه وقت گذاشتید
mehdiasghari.blog.ir
SABA