عصر طلایی

عصر طلایی

بنده مهدی اصغری دانش آموخته کارشناسی برق قدرت و کارشناس بهره برداری در شرکت توزیع برق هستم.
تلاش دارم با مطالعه کتاب ها و ... مجموعه مطالبی را به اشتراک بگذارم
امید دارم نظرات ارزشمند شما عزیزان را داشته باشم .
لطفاً نسبت به مطالبم نظر بدهید.
ممنون از حسن توجه شما عزیزان.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۳۸ مطلب با موضوع «واگویی و آزاد نویسی در عصر طلایی» ثبت شده است

اگر 20 قبل و یا 20 سال بعد بدنیا آمده بودم

اگر دختر بدنیا آمده بودم

اگر در یک خانواده ثروتمند بدنیا آمده بودم

اگر در یک کشور و سرزمین دیگر بدنیا آمده بودم

اگرها وابسته به سرنوشت و یا تصمیم ما دارد ، اگرهایی که از تصمیم ما خارج بوده و وابسته سرونوشت است ، مثل اگر 20 سال قبل یا 20 سال بعد بدنیا آمده بودم ؛ اگرهایی هم به تصمیم ما مربوط بوده است ، اگر شغل دیگری داشتم ؛ اگرها قرار نیست حسرت به بار بیاورد بلکه قرار است ما را و مسیر ما را روشن تر نماید...

اگر...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۱ ، ۰۴:۳۱
SABA

درست تصمیم گیری از ویژگی های مثبت ادیشی است ، اگر با خودت صادق باشی موفقیت در دستان تو است ، مهم این است که مثبت اندیش باشی ، واژه مثبت اندیشی بدین معنی نیست که دائماً بگویی چه هوای خوبیه ، وای چه خیابان قشنگیه ، چه آدم های خوبی کنار من هستند ، نه ، مثبت اندیشی یعنی اینکه با خودت رفیق باشی و قربون صدقه خودت بری ، خودت را دوست داشته باشی ، گفته می شود از آدم های منفی نگر دوری کنید ، براستی افراد منفی نگر چه تاثیری دارند ، دیدگاه این افراد منفی بر تو تاثیرگذار است ، مثبت اندیشی پلکان شروع گام های رسیدن به موفقیت است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۰۱ ، ۰۵:۱۹
SABA

من با خودم دوستم ، من خودم را دوست دارم ، من به خودم اهمیت میدهم ، من برای خودم باورهای خوبی آرزوم دارم ، من و خودم خیلی باهم صمیمی هستیم ، من با خودم رو راست هستم و احساس خوشبختی میکنم و ...

می گویند عقل سالم در بدن سالم ولی من می گویم ذهن سالم در عقل و بدن سالم.

ما سه بعد داریم ذهن ، عقل و جسم ؛ اگر بخواهیم موفقیت را تعریف کنیم ، می توان گفت اگر ذهن و عقل و جسم باهم هماهنگ باشند ، فرد به موفقیت دست خواهد یافت.

من تلاش میکنم که حرف گوش کنم موقعی که جسمم خسته است ، به عقل پیام میدهد که خستگی جسم آن را پیر میکند ، پس ذهن به هر دو زمان استراخت میدهد.

من هر روز ساعت 03:20 دقیقه بامداد بیدار می شوم و مطالعه و یادداشت های روزانه صبحگاهی را انجام میدهم ، کتاب قورباغه ات را قورت بده را داشتم می خواندم که مطلبش منو به خواب برد ؛ در کتاب قید شده بود که باید زمانی برای استراحت به جسم داد ، پنچ روز هفته کار ، روز ششم با خانواده و روز هفتم برای استراحت جسم.

اگر قوانین را رعایت نکنیم ، جریمه می شویم.

عزیز دل برادر استراحت و استراحت ....

اسراحت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۰۱ ، ۰۸:۱۰
SABA

گاهی موقیعت هایی در زندگی پیش می آید که به خودت میگویی باید اینجا باشم یا نباشم همان اصطلاح بودن یا نبودن ، و چقدر سخت است که موقعیت بوجود آمده به خواست خودت نباشه بلکه به خواست دیگران بوجود آمده ، اینکه میگویند تمرین نه گفتن داشته باش درسته ، ولی لزوم نه گفتن اول برنامه ریزی اهداف و شرایط ناهنجاری که قراره در مسیر رسیدن به هدف هایت ایجاد بشه 

امروز در موقعیتی قرار گرفتم که بسیار غمگین به خودم گفتم بودن یا نبودن و بعد منتظر کسی بودم که باهاش حرف بزنم و این بودن و نبودن را برام ساده کنه.

فکر کنم از مسیر خارج شدم ، ترمزززززززز ، وایسم و نگاه میکنم ، دوباره مسیرم را میبینم ، و حالا حرکت در مسیر.

خدایا بابت نوشتن ممنونم ، چون میتوانم خودم را پیدا کنم

حالم به روزهای پر از بودن و نبودن هاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۱ ، ۱۶:۲۶
SABA

سرخط خبرها دیروز و امروز

تمرین جالبیه ، توصیه میکنم هر روز صبح انجام بدهید

سرخط خبرهای دیروزی که تجربه کرده اید و سرخط خبرهایی که امروز میخواهید تجربه کنید را  بنویسید

سرخط خبرهای دیروز من

نم نم باران صبحگاهی

آتش بس با همکار بی ادبم و تصمیم به مسیر جدید کاری

گفتگویی متفاوت با همکار ستادی و کسب تجربه ای ناب

تصمیم قاطع برای جابجایی از جایگاه شغلی

موفقیت در هوا کردن اولین موشک کسب و کارم

زمانی متفاوت و لذتبخش در کنار خانواده 

اتمام دیروز

سرخط خبرهای امروز من

هوای بارانی

محیط ابر گونه محل کار

سرنوشت ، امروز به من علامت میده

مهمانی امشب برام مهمه چون قراره اتفاق عجیبی بیافتد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۱ ، ۰۶:۱۷
SABA

چند روز پیش ، پادکست کتاب ثروتمندترین فرد بابل را گوش می دادم و بسیار ارزشمند بود و آخر کتاب حکایت شکست بابل و پیروزی کوروش شاه بر این شهر بود ، هم غمگین و هم شادمان بودم ، غمگین از سقوط شهر بابل و شادمان از فتح شهر توسط کوروش شاه بودم ولی در نهایت این اضطراب در شهر بابل سرانجامی تلخ داشت ، درست است که کوروش شاه پس از فتح ، بشارت صلح و آرامش به سرزمین بابل داد ولی آنگونه که گفته بود نشد و شهر روز به روز دچار سقوط شد ، دشمنانی که روزی امید انتقام از شهر بابل را داشتند سرانجام موفق شدند ، تبعیدی های یهودی به شهر بازگشتند و گردش زمان ، سرانجام شهر بابل را زیر خاک مدفون کرد ، آری ، پلن بی برای شهری پر از رویا ، بشارت آرمان شهر را میدهد ولی  خواسته یا ناخواسته این اضطراب فرجامی نیک نخواهد داشت زیرا که شهر دشمن دارد و دوست ناخواسته آتش دشمن را شعله ور میکند ، بهتر است پلن بی را خودمان ترسیم کنیم ، تجزیه ایران بشارت خوبی نیست ، شهر ایران با طراحی پلن بی غریبه ها ، سرانجامی بهتر از شهر بابل ندارد ، پلن بی خودمان را طراحی کنیم و با اصلاحات درست ، شهر ایران را قدرتمندتر کنیم.

.

پلن بی در همه جا کاربرد دارد و بهتر است خودمان پلن های ای و بی و سی و ... را ترسیم کنیم ، در زندگی و خانواده ، در تحصیل و شغل ، در بازار و فروشگاه ، در غم و شادی ، در دوست و غریبه ، در زمین و آسمان و در همه چیز ... بهتر است پلن بی را خودمان طراحی کنیم تا همیشه موفق باشیم.

دوست عزیز لطفاً نظر بدهید.

mehdiasghari.blog.ir

SABA

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۱ ، ۰۶:۴۲
SABA

نگاهی به پشت سرم انداختم و به خودم گفتم واقعاً این همه راه را من آمده ام؟

عجب! اگر این همه راه را خودم با پای خودم آمده ام و این زندگی را خودم به چنگ گرفته ام ، چه کارهایی بعد از این از من ساخته نیست؟

نگاهی به پشت سر ، چقدر عمر کرده ام، سی و اندی سال! و چه پیروزی و شکست هایی، چه شادی و نارحتی هایی و.. به چشم دیده ام

روزهایی که منتطر بودم و روزهایی که منتظرم بودند ، واقعاً این همه راه را من آمده ام؟

و چه روزهایی در انتظار من است؟

عجب! اگر این همه راه را خودم با پای خودم آمده ام و این زندگی را خودم به چنگ گرفته ام ، چه کارهایی بعد از این از من ساخته نیست؟

باور دارم که گذشته ام آینده ام را تامین میکند و آینده ام از گذشته ام تجربه میگیرد

پس چه کارهایی از من ساخته نیست؟

من میتوانم به آینده ام چنگ بزنم و امید در زندگانی ام زنده نگه دارم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۰۱ ، ۰۵:۲۵
SABA

دارم پیر میشم ، مثل پیرمردهای هفتاد ساله ، خخخخخخخخخ ، از حالم خوشم میاد ، جوانی که داره پیر میشه ، از گذشته ام تجربه گرفتم ، به پیرمردها سلام میکنم و میگم منم دارم پیر میشم ، و میخوام پیرمرد داستان های خیالی بشم ، از پیری بدم نمیاد و میاد ، همیشه مادرم یک تکه کلامی داره و میگه آن روز که دندان داشتم نان نداشتم و حالا که نان دارم دندان ندارم ، فکر کنم گفتگوی معروف جوان و پیرمرد را شنیده باشید ، خالی از لطف نیست براتون میگم ؛ روزی یک پیرمرد با یک جوان در گفتگو بودند و جوان روبه پیرمرد کرد و گفت : تو که به این سن رسیدی ، الان چه آرزویی داری ، پیرمرد رو کرد به جوان و گفت : الان دارم بهت نگاه میکنم و میگم اگه جوانی تو را داشتم چی میشد ، فکر کن جوانی و نیرومند و توانایی جسمی تو و تجربه و دانش پیری من ، آخ چی میشد!!! ، جوان تو فکر رفت و فهمید باید سریع پیر بشه پس دست پیرمرد را گرفت و گفت پیرم کن ، تو با دانش و تجربه ات منو پیرم کن ، تا با توانایی جسمی جوانی ام دنیام را درست کنم ، پیرمرد گفت باکمال میل و از آن روز جوانی با پیرمرد دوست شد .......... 

آخ که چقدر خوبه من پیر بشم ، فکر کن اگه تو جوانی پیر بشم تو پیری چی میشم ، اگه تو جوانی پیر بشم تو پیری چی میشم!!! ، و حالا دارم گرانقدرترین آدم های اطرافم را میبینم ، پیرمرد و پیرزن هایی هستند که منو دوست دارند و منم آنها را دوست دارم و باهاشون عشق میکنم ، ای وای از کبر و غرور زمانه و ای وای از کسانی که نمیدونم با ارزش ترین و گران بهاترین ها را چگونه خوار و ذلیل میکنند ، میدونم که فهمیدید چی میگم

دارم پیر میشم و دارم دوباره جوان میشم ، اصلاً پیری عالیه ، چشم و گوش و زبانم داره پیر میشه و با دستان و پاهای جوانی ام دارم راه میرم 

الهی پیر بشید ، الهی هرچه زودتر پیر بشید 

ای پیرترین پیرها

ای خدای من 

ای محبوب من

پیرم کن که تو پیرترین پیرهایی

.

پیرم کن 

.

.

اگه دوست داشتید لطفاً نظر بدهید

ممنون از اینکه وقت گذاشتید

mehdiasghari.blog.ir

SABA

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۱ ، ۰۶:۲۶
SABA

گفتگویی بین خودم و همزادم

(مهدی): سلام دوست عزیز -  (من): سلام  - (مهدی): چقدر سرد و بی روح ، چی شده -  (من): هیچی ، همش با خودم درگیر هستم و نمیدونم چیکار دارم میکنم - (مهدی) : با من حرف بزن تا بتونم کمکت کنم -  (من): آخه - (مهدی) : آخه نداره مگه من همزادت نیستم ، مگه همیشه تو گاه و بی گاه با من حرف نمیزی ، بگو عزیز ، بمن بگو تا کمکت کنم -  (من): خیلی عادی غیرعادی شدم - (مهدی) : یعنی چی غیر عادی شدی - (من): باخودم حرف میزنم و کارهای عجیبی می کنم ، چند وقتیه فقط کتاب می خونم و مشغول هستم تا بتونم راهی یا گذری پیدا کنم و از این شرایط در بیام - (مهدی) : آهان ، گفتم چی شده بابا ، اینکه خوبه و داره نشون میده که بی خیال نیستی ، یه جورایی خودت را ورزیده میکنی - (من): آخه این چه فایده ای داره ، پس کی باید شروع کنم - (مهدی): اگه نمیدونی بدون که شروع کردی ، میدونم که خیلی دغدغه مند هستی و دائماً از مشکلات اطرافت بی اعتنا نیستی و به خودت باور داری که میتونی با استعدادهات یک کار ارزشمند انجام بدهی - (من) : درست میگی ولی آخه باید کاری انجام بدهم یا نه - (مهدی) : ای بابا دوباره میگه ، عزیز دل ، من بهت ایمان دارم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۱ ، ۰۵:۵۷
SABA

اگه منتظری دنیا برات کاری بکنه ، زهی خیال باطل

تو برای دنیا کاری بکن تا دنیات درست بشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۱ ، ۰۵:۴۱
SABA

یاد صحبت های مادربزرگم افتادم ، خدا رحمتش کنه .

همیشه می گفت : مادر! هر اتفاقی برای تو نشانه است و همه آدم های دور و برت مامور خدا هستند که به تو نشانه ای را یاد آوری کنند ،

نشانه و نشانه

می گفت : مهم اینه که تو چه عکس العملی نشان بدهی ، یک اتفاق خوب و یا اتفاق بد ، یک آدم خوب یا یک آدم بد ، یک حال خوب و یا یک حال بد و ...

مادر بزرگم می گفت : اگر کسی به تو بد کرد و یا به تو خیر رساند ، بگو مامور خداست ، عکس العملت عالی باشه تا به مقصدت برسی ، 

اگه اتفای خوب یا بد برات پیش آمد ، عکس العملت تو را باز نداره و باید کمکت کنه تا راهت را ادامه بدهی.

تصور کن با یک هواپیما در سفر هستی ، مقصد مشخصه و قراره در فلان شهری هواپیما فرود بیاد ولی اتفاقات زیادی در آسمان برای هواپیما پیش میاد که مجبور میشه از مسیرش منحرف بشه ، رعد و برق و شرایط جوی ، برخورد پرنده و ... ولی قرار نیست منحرف شدن هواپیما باعث بشه که به مقصد فکر نکنه و بره یک جای دیگه فرود بیاد ، تجهیزی بنام ژیروسکوپ در هواپیما وجود داره که تعریف شده تا هواپیما در صورت منحرف شدن از مسیرش ، دوباره به سمت مقصدش راهنمایی اش کند

هر اتفای برای تو نشانه است ...

ژیروسکوپ قلبت را روشن کن و بگذارش روی تنظیمات کارخانه ، براش تعریف کن که هر اتفاق برای تو نشانه است و قراره به مقصد برسی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۱ ، ۰۵:۵۲
SABA

شریک موفقیت هاتون چه کسی است؟

مهم نیست مجردی یا متاهل! ، پسری یا دختر! ولی قطعاً کسی به عنوان شریک موفقیت هاتون وجود دارد

دوست یا غریبه ، همسایه یا همشهری ، پدر یا مادر، همسر یا همکار و ...

یکی هست که دوست داری موفقیت هات را بهش بگی و آن خوشحال بشه و تو را تشویق کنه ، این فرد را بهش میگویند شریک موفقیت ها

شریک موفقیت ها کسی است که از موفقیت هات شاد بشه و حسادت و کینه توزی و یا قهراً دشمنی نکنه و تو را تشویق کنه که ادامه بدهی

خیلی مهمه ، چون ذاتاً انسان به تشویق نیاز داره ، و به خصوص به تشویق های خوب و مفید

تمرین کن تا شریک موفقیت هات را پیدا کنی ، آنموقع آن را محکم نگه دار ، خیلی مهمه در عرف بهش میگویند انسان مثبت اندیش

شریک موفقیت هات ، یک انسان مثبت اندیش هستش که همیشه تو را تشویق میکنه که پا توی مسیر موفقیت بگذاری

یک تمرین خیلی موثر بهتون پیشنهاد میکنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۱ ، ۰۵:۳۶
SABA

عادت های تو بهت علامت میده

اگه عادت داری الکی پرسه بزنی ، بهت علامت میده آینده هم الکی پرسه میزنی

اگه عادت داری کتاب بخونی ، بهت علامت میده آینده هم کتابخوان هستی

اگه عادت داری دروغ بگی ، بهت علامت میده آینده دروغگوی ماهری هستی

اگه عادت داری دیر بخوابی و دیر بیداری بشی ، بهت علامت میده آینده همیشه دیر میخوابی و دیر بیدار میشی

اگه عادت داری .... ، بهت علامت میده قراره این عادتت بشه زندگی تو

پس مراقب عادت ها و علامت هاش باش که میشه سرنوشتت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۱ ، ۰۵:۵۴
SABA

گل سرسبد ساعات روز چه ساعتیه؟

تو این ساعت چه کارهایی باید انجام داد و چه کارهایی نباید انجام داد؟

اصلاً چه ارزشی داره بدونی گل سر سبد ساعات روز چه ساعتیه؟

برات مهمه بدونی! پس روی ادامه مطلب کلیل کن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۱ ، ۰۵:۲۳
SABA

خیلی وقته مثل بچه ها خواب ندیدم ، آخه فکر کنم بزرگ شدم

بچه که باشی همه را میخوای و همه تو را دوست دارند

بزرگ که بشی خیلی ها را نمیخوای و خیلی ها هم تو را نمی خواند

امشب مثل بچه ها خواب دیدم ، بیدار که شدم از پیر شدن به هراس افتادم

بچه بودن ، بزرگ شدن ، پیر شدن

می ترسم پیر بشم و از ترس به کتاF پناه آوردم

میترسم از روزی که بچه های دهه 70 و 80 و 90 و ... منو پیر بدونند و بگویند این دیگه پیر شده

به قول یکی از دوستام "حتی اگه پیر شدی حتماً با چندتا بچه جوان در اتباط باش آخه نمیذارند زیاد پیر بمونی"

دیدی بعضی کسایی که ، سنی ازشون گذشته و با موبایل و دستگاه خودپرداز نمیتونند کار بکنند ، دنبال این و اون هستند که کمکشون کنند

فکر کنم من دوست جوانم را پیدا کردم ، دوستی که هیچ وقت پیر نمیشه و همیشه جوان می مونه ،

"کتاب" دوستی هستش که همیشه جوان میمونه و روبروز جوانتر هم میشه

اگه میخوای بزرگ بشی ولی پیر نشی ، پیشنهاد میکنم ، دوست جوان داشته باش و کتاب جوانترین دوسته

تو با این جوان ، بزرگ میشی و کودک درونت پیر نمیشه ، حتی اگه جسمت سالخورده و پیر بشه

میخوام بزرگ بشم و کودک درونم پیر نشه

دوباره خواب کودکانه میبینم و حس میکنم هنوز جوان هستم و هنوز پیر نشدم

من خواب کودکانه را دوست دارم

آخه این نشونیه خوبیه

پس هنوز پیر نشدم ، کتاب هام منو دوباره زنده کردند

خواستم تجربه ام را به اشتراک بگذارم ، حس خوبی دارم آخه چند وقتیه صبح زود بیدار میشم و کتاب میخونم

و حالا تاثیرش را دارم میبینم

دوست عزیز ، همین که توی فضای وبلاگ هستی یعنی به مطالعه علاقه داری

پس پیشنهاد میکنم ، هر روز صبح کتاب بخوان ، حتی اگه یک خط باشه ، ولی همون یک خط را بخوان

و اگر دوست داشتی از تجربه ات برام توی قسمت "نظر بدهید" برام به اشتراک بذار

نظراتتون برام ارزشمنده

امیدوارم کودک درونت زنده باشه و پیر نشید "الهی"

mehdiasghari.blog.ir

SABA

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۱ ، ۰۶:۲۰
SABA

عکس حقیقت ، روشناییه و عکس ظلمت ، تاریکی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۰۱ ، ۰۵:۵۹
SABA

ساده و صریح باید گفت ما نسل دهه ۶۰ ، خواب هستیم

ما زیاد خواب بودیم ، ما از نسل جدید عقب ماندیم

و این نسل از نسل ما طلبکاره

ای کاش دست از لجاجت برداریم و بگذاریم این نسل حرفشان را بزنند.

متاسفم از اینکه خوابم و میخوام بقیه خواب باشند.

متاسفم از اینکه فضا داره غبار آلود میشه و غریبه ها دارند خودی و ناخودی می کنند

و صدا به صدا نمیرسه.

میگه اگه امروزت مثل دیروزت باشه وای به حالت

مصداقش اگه نسل جدید مثل نسل قبلی باشه وای به حال آن جامعه

من کشورم را دوست دارم ، من مردمم را دوست دارم ، من زندگی با این مردم را دوست دارم ،

من برای این مردم زنده هستم ، غریبه ها زنده بودن من و این مردم را نمیخواند ، غریبه ها خیلی بد هستند ،

خیلی از خودی ها هم از صدتا غریبه بدترند ، ولی یک خودی از هزار هزار غریبه برام بهتر و ارزشمند تره

چون به یک زبان حرف میزنیم و همه این خاک را دوست داریم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۱ ، ۰۶:۰۱
SABA

چرا در مورد کارهامون فکر نمی کنیم ، چرا عجولانه تصمیم به کاری میگیریم ، میگه آواز دهل از دور خوش است

شدیم مثل آدم هایی که تا سر دردی سراغشون میاد تجویز اطرافیان را اجرا میکنیم

آره اگه این قرص را بخوری خوب میشی ، چند شب پیش سرم مثل تو درد میکرد این قرص نمیدونم چی چی را بچه ها گفتند بخور و خوب میشی

همینجوری نسخه های کپی شده  و توصیه من درآوردی اطرافیان را برای خودمون میپیچیم

آه از این ندانم کاری ها ، آه از این بی فکری ها ، مگه میشه و مگه داریم 

چرا برای زندگی خودمون نسخه مخصوص به خودمون را نمی پیچیم

چرا تا کسی توی یه کاری موفق میشه میخوایم مثل آن بشیم

بابا خدا همه را منحصر بفرد خلق کرده ، نمونه حی و حاضرش اثر انگشت دستامونه که هیچکدوم شبیه به هم نیست

بشین عزیز دل ، بشین جون من ، برای یکبار و فقط یکبار چراهای زیادی را برای خودت بگو و بعد شروع کن به جواب دادنش

چرا میخوام زندگی کنم؟ چرا میخوام معروف باشم؟ چرا میخوام باسواد باشم؟ چرا میخوام خودرو باکلاسی داشته باشم؟

چرا میخوام پولدار باشم؟ چرا میخوام آدم خوبی باشم؟ چرا میخوام آزادی داشته باشم؟ چرا میخوام مسافرت برم؟

چرا میخوام ورزش کنم؟ چرا میخوام بنویسم؟

چرا میخوام عالی باشم؟ چرا میخوام خودم باشم؟

آخه چرا میخوام چرا بگم؟

چراااااااااااااااااااااااااااااااا ؟

خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا !!!

آخه چرا منو خلق کردی؟ چرا به من محبت می کنی؟ چرا منو دوست داری؟ چرا به من نعمت دادی؟ چرا برام وقت میذاری؟

چرا بهم کمک میکنی؟ چرا دلسوزم هستی؟ چرا میخوای آدم باشم؟ چرا ...

از چرایی های خودم به خیلی از چرایی ها رسیدم چرا می خوام و چرا میخوای

یه بازی و یک واگویی عالیه

بعد از این تمرین به خودت می آی و خودت را می بینی و آنموقع است که نسخه منحصر به فرد خودت را می پیچی و دیگه دیگه

می شی خودت نه دیگری!!!

دیگه مثل بقیه نیستی بلکه بقیه میخواند مثل تو بشند

معجزه کلمات ، جادویی در خودمون ایجاد میکنه

فقط لازمه اش نوشتن این کلمات روی کاغذه و بعد بازی و بازی با این کلمات ، تو را دگرگونت میکنه

قانون دنیا نوشته شده ولی ما فقط میخونیمش ولی یادداشتش نمی کنیم

حالا هم میرم تا با کلمه چرا بازی کنم

شما هم انجامش بدید و از تجربه این کار برام بنویسید

برام ارزشمنده که نظرات شما را داشته باشم

چقدر حالم خوب شد ، انگار روبه روی شما نشستم و دارم مطالبم را براتوم میخونم 

ممنونم از اینکه مطلبم را خوندید

موفق و زنده باشیدلبخند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۱ ، ۰۶:۴۵
SABA