حظ کردن یعنی لذت بردن ، کیف کردن
حظ ، حفاظ ، محافظت ، محفظه ، محفوظ
حظ کردم که داره راه میره ، حظ کردم خیلی قشنگ حرف زد ، حظ کردم آخه عروس و داماد خیلی بهم میاند
جالبه این کلمه یجورایی از ته دل میاد و چیزی نامربوطی نیست ، بغض و کینه اصلاً باهاش در تضاده
"هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند"
برای تاثیر گذاری باید واژگان کلماتت با ارزش باشه ، بگردیم و کلمات با ارزش را در گفتگوهامون بکار ببریم.
زندانی کلمات!
مفهومی که برایم بسیار ساده می نمود ولی پس از گوش دادن به پادکست یکی از اساتید به مفهوم بسیار سنگین آن پی بردم.
ما در حصار کلمات ، زندانی برای خود درست نموده ایم که آیندگان از این زندانی برایمان تاسف خواهند خورد. براستی کلمه مفهوم اشیاء است یا اشیاء مفهوم کلمه است.
می دونم خیلی نامفهومه.
مثال می زنم :
کلمه "باران" مفهوم واقعی "بارش بارانه" یا "بارش باران" مفهوم کلمه "باران" است
کلمه "حجاب" مفهوم واقعی "پوشش و امنیت" است یا "حجاب و پوشش" مفهوم کلمه "حجاب" است
کلمه "ثروت" مفهوم واقعی "پول و دارایی" است یا "پول و دارایی" مفهوم کلمه "ثروت" است
و
و پس از زندانی شدن در حصار کلمات ؛ کلمات به تجربه تبدیل می شوند و این تجربه به سمبل تبدیل میشه ، و چی میشه!!!!!!
زندانی کلمات بودن ، ما را از آگاهی و ایجاد فرصت دور میکنه ، نمی خواهم سمت و سویی بگیرم ولی بهتره در طول زمان جایگاه واقعی کلمات را در واقعیت بازآموزی کنیم
تا دچار ....
گناه : یکی از معانی گناه خلاف منافع خودمان عمل کردن
گناه مجانی چیست؟ گناهی که خلاف منافع خودمان و در جهت رساندن منفعت به دیگران است.
مثال : برای منفعت رساندن به دیگران دروغ بگویی ، تهمت بزنی ، پارتی بازی کنی ، دعوا و زد و خورد داشته باشی ، غیبت کنی ، دشنام بدهی ، دزدی کنی ، دل کسی را با حرف نامربوط بشکنی و ...
آری اینها نمونه ی گناه مجانی است که خلاف منافع خودمان و در جهت رساندن منفعت به دیگران است.
گناه مجانی بدتر از گناهی است که برای منفعت خودت انجام میدهی ، زیرا گناه دیگران را به دوش میکشی ، همان مثل آش نخورده و دهان سوخته
.
گناه مجانی!
امروز این مطلب را پدرم یادآور شد و منم تا الان دارم تکرار میکنم تا بتونم مطلبم را به شما عزیزان برسونم.
خیلی چسبید.
امید است مفید بوده باشد.
لطفاً نظر بدهید.
براستی ما هیچ تعریف درستی از اعتقاد ، عشق و میل جنسی نداریم
خداوند ، این خالق دستگاه پیچیده بشریت به ما ابزارهایی ارزانی داشته که با اندیشیدن و درست استفاده کردن از آن میتوانیم قله های دنیا را فتح کنیم ، آری هر ذره ای در این دنیا وجود دارد دارای انرژی فوق تصور است و ما یکه تاز این ذرات هستیم ، در کالبد ما اعتقاد ، عشق و میل جنسی قرار دارد که هرکدام به تنهایی قدرتی عجیب دارد و اعجاز عظیم تر تلفیق این سه با هم است .
اعتقاد ، عشق ، میل جنسی
اعتقاد : باورهای قلبی است که از طریق تلقین پدید آمده است ، ذهن ما گنجایش همه باورها را دارد فقط کافی است درست استفاده شود.
عشق : نوری از خداست که به هر ذره بتابد آن را روشن مینماید ، ما این نور را داریم فقط پنهانش کرده ایم.
میل جنسی : جسمی دنیایی است که میل به زندگی و میل به بودن دارد.
هر فردی کتاب تاریخ جامعه خویش است.
.
(شعر شادروان شاملو)
جخ امروز
از مادر نزاده ام
عمر جهان بر من گذشته است
نزدیک ترین خاطره ام خاطره ی قرن هاست
.
.
.
وزیر کسی است که به منظور کم کردن بار حکومت با شاه و یا رئیس جمهور همکاری میکند و بالانرین رتبه سیاسی پس از مقام رئیس جمهور می باشد
و هر کدام از وزیران براساس تقسیم کار و دسته بندی وظایف ، به تنهایی متصدیی امری از امور جامعه که به موجب قانون در یک وزارتخانه متمرکز شده ، هستند
چرا در مورد کارهامون فکر نمی کنیم ، چرا عجولانه تصمیم به کاری میگیریم ، میگه آواز دهل از دور خوش است
شدیم مثل آدم هایی که تا سر دردی سراغشون میاد تجویز اطرافیان را اجرا میکنیم
آره اگه این قرص را بخوری خوب میشی ، چند شب پیش سرم مثل تو درد میکرد این قرص نمیدونم چی چی را بچه ها گفتند بخور و خوب میشی
همینجوری نسخه های کپی شده و توصیه من درآوردی اطرافیان را برای خودمون میپیچیم
آه از این ندانم کاری ها ، آه از این بی فکری ها ، مگه میشه و مگه داریم
چرا برای زندگی خودمون نسخه مخصوص به خودمون را نمی پیچیم
چرا تا کسی توی یه کاری موفق میشه میخوایم مثل آن بشیم
بابا خدا همه را منحصر بفرد خلق کرده ، نمونه حی و حاضرش اثر انگشت دستامونه که هیچکدوم شبیه به هم نیست
بشین عزیز دل ، بشین جون من ، برای یکبار و فقط یکبار چراهای زیادی را برای خودت بگو و بعد شروع کن به جواب دادنش
چرا میخوام زندگی کنم؟ چرا میخوام معروف باشم؟ چرا میخوام باسواد باشم؟ چرا میخوام خودرو باکلاسی داشته باشم؟
چرا میخوام پولدار باشم؟ چرا میخوام آدم خوبی باشم؟ چرا میخوام آزادی داشته باشم؟ چرا میخوام مسافرت برم؟
چرا میخوام ورزش کنم؟ چرا میخوام بنویسم؟
چرا میخوام عالی باشم؟ چرا میخوام خودم باشم؟
آخه چرا میخوام چرا بگم؟
چراااااااااااااااااااااااااااااااا ؟
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا !!!
آخه چرا منو خلق کردی؟ چرا به من محبت می کنی؟ چرا منو دوست داری؟ چرا به من نعمت دادی؟ چرا برام وقت میذاری؟
چرا بهم کمک میکنی؟ چرا دلسوزم هستی؟ چرا میخوای آدم باشم؟ چرا ...
از چرایی های خودم به خیلی از چرایی ها رسیدم چرا می خوام و چرا میخوای
یه بازی و یک واگویی عالیه
بعد از این تمرین به خودت می آی و خودت را می بینی و آنموقع است که نسخه منحصر به فرد خودت را می پیچی و دیگه دیگه
می شی خودت نه دیگری!!!
دیگه مثل بقیه نیستی بلکه بقیه میخواند مثل تو بشند
معجزه کلمات ، جادویی در خودمون ایجاد میکنه
فقط لازمه اش نوشتن این کلمات روی کاغذه و بعد بازی و بازی با این کلمات ، تو را دگرگونت میکنه
قانون دنیا نوشته شده ولی ما فقط میخونیمش ولی یادداشتش نمی کنیم
حالا هم میرم تا با کلمه چرا بازی کنم
شما هم انجامش بدید و از تجربه این کار برام بنویسید
برام ارزشمنده که نظرات شما را داشته باشم
چقدر حالم خوب شد ، انگار روبه روی شما نشستم و دارم مطالبم را براتوم میخونم
ممنونم از اینکه مطلبم را خوندید
موفق و زنده باشید
ایران : مکان آریاییان (قوم اری) ، محل مردمان شجاع و شریف
حدود چهار هزار سال قبل از میلاد طوایفی از سفید پوست راه جیحون و کوه های قفقاز وارد منطقه ایران شدند
این طوایف به دو دسته تقسیم می شدند :
1 : دسته ای که خود را زورمند بودند و بنام سک (به فتح س) معروف شدند
2 : دسته ای دیگر که متمدن تر از دسته اول بودند خود را اری (به فتح الف و کسر ر) به معنای شجاع و شریف می نامیدند و وجه تسمیه ایران نیز همین است.
که ایران بهشت است یا بوستان / همی بوی مشک آید از دوستان . (فردوسی)
پرشیا و ایران در طول تاریخ از نامهای مورد استفاده برای نامیدن کشور ایران بودهاند
واژه ایران از واژه پهلوی ایران و پارتی آریان آمده است .
این واژه به معنای (ایرانیان) است. استفاده از آن نیز دستکم به حدود هزاره یکم پیش از میلاد بار میگردد.
در نوروز 1935 رضا شاه از دولت های خارجی خواست تا در مکاتبات رسمی از عبارت فارسی ایران برای کشور استفاده کنند
متعاقباً ، صفت رایج شهروندان ایران از پرشین به ایرانی تغییر کرد
در سال 1959 دولت محمدرضا پهلوی اعلام کرد که پرشیا و ایران را می توان به جای یکدیگر در مکاتبات رسمی استفاده کرد
- مطالب در این موضوع زیاده ولی خواستم یه مقدار قلقلک داده باشم تا تاریخ را بیشتر مطالعه کنیم
واژه ها را اهمیت بدهیم و ریشه معانی آنها را جستجو کنیم
.
آهنگ ایران ای جان ای بیشه شیران
با صدای: حامد همایون, حجت اشرف زاده, رضا صادقی و مهدی یغمایی
منابع
https://www.vajehyab.com
https://mix-music.ir
انضباط : آهنگی است برای تکمیل هر کاری ، تا جایی که روند آن کار عادی بشه
رسیدن به هرکاری نیاز به انضباط داره حالا این انضباط در رسیدن به نظم باشه یا در رسیدن به بی نظم باشه
برای اینکه جایی را کثیف نگه داریم یکسری کارهایی را نباید انجام بدهیم پس این خودش انضباطه این یعنی آهنگ کاری نکردن
برای اینکه موهای ژولیده داشته باشی باید هر روز موهامون کثیف بمونه این یعنی آهنگ کثیف موندن
اصلا بی نظمی معنا نداره فقط معنی خاصی بهش دادیم
نظم و آراستگی خوبه ولی مهم تر از آن نظم و آراستگی در زندگیه
اگه گفته میشه نظم داشته باشیم در اصل اینا پیش نیاز تا انضباط را به روند عادی تبدیلش کنیم
خبر خوب اینکه همه بی نظم هستیم و خبر بد اینکه برای داشتن زندگی عالی نیاز به انضباط داریم
اگه میخواهیم خانه خوب ، درآمد خوب ، خانوده رویایی و ... داشته باشیم نظم پیش نیاز شه
انضباط فردی ، انضباط گروهی ، انضباط کاری ، انضباط درسی ، انضباط اجتماعی ، انضباط اقتصادی ، انضباط ...
مردم حکومت و دولت را به یک معنا می دانند ولی اینگونه نیست
حکومت شامل چهار رکن جمعیت ، قلمرو ، دولت و حاکمیت می باشد
1 : جمعیت شامل مجموعه افراد و اشخاصی اعم از شهروندان و بیگانگان می باشند که تفاوت آنها در حقوق اساسی (حق رای .. ) در سرزمین حکومت میباشد.
2 : قلمرو شامل مجموعه تملک زمینی ، فضایی و دریایی و مفاهیم مالکیت معنوی می باشد.
3 : دولت شامل مجموعه اجرایی که تابع قوانین و احکام قضایی می باشد.
4 : حاکمیت شامل رهبران و یا گروه هایی که اقتدار سیاسی عالیه را برعهده دارند.
.
اعتراضات یا اصلاح گر یا ویران کننده است ، مهم این است که معترض به چه چیزی هستیم
معترض به حکومت : اینگونه مخالف خودمان (مجموعه جمعیت، قلمرو،دولت،حاکمیت) هستیم
معترض به قسمت های حکومت : این نوع اعتراض ، درخواست اصلاح نواقص در قسمت های حکومت (جمعیت،قلمرو،دولت،حاکمیت) و درست و در راستای پویایی حکومت (جمعیت،قلمرو،دولت،حاکمیت) است
دقت نظر در بیان و استفاده از کلمات خود روشنگر حقیقته ، مراقب کلماتمون باشیم
منابع :
دیده بان : دیدبان ، نگهبان ، دیده ور ، قراول
همیشه برای زندگی دیده بان خوبی باشیم
کسی که دور را میبیند نزدیک را در خود دارد ولی کسی که نزدیک میبیند دور را در دید ندارد
دیده بان همه جا را در دیده دارد
چه خوب که هم دیده بان خوبی باشیم و هم دیده بان ها را ستایش کنیم
محرومیت . [ م َ می ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) محروم بودن . محرومی . بی بهرگی . حرمان . || ناامیدی . نامرادی . || امتناع . ممانعت . || احتیاج . || زیان . || نقصان . (ناظم الاطباء).
منبع مطلب
محرومیت/https://vajehyab.com/dehkhoda
کسی میدونه تاریخ یعنی چه؟
از جستجوهای وب سایت ها میگم
تاریخ : گاه نگاری ، گاه شماری ، کارنامه گذشتگان ، هنگامه ، دانش ثبت و کتاب رویدادهای گذشته و ...
مترادف سازی خیلی به معنی کلمات کمک می کنه
کتاب تاریخ انبیاء ، کتاب رویدادهای گذشته است که به ما تکرار زمان را یادآور میشه
هیچ چیز توی این دنیا باقی نمی مونه و دائم در حال ساختن و ویران شدنه
ولی یه چیز مشهوده و اون قانون این گذر ساختن و ویران شدنه
مطالعه این گاه نگاره ها میتونه تجربه زندگی گذشتگانی رو بگه
و البته قراره زندگی ماهم تجربه ای برای آیندگان بشه
چه پسندیده تر که نسل ما بهتر از نسل گذشته عمل کنه و نسل های بعد از ما نیز بهتر از ما باشند
اگه بهتر نباشیم این یعنی شکست در زندگی ، مطالعه تاریخ میتونه یاری رسان زندگی ما باشه
دوست عزیز تجربه من به من ثابت کرده که خیلی از قافله پرت شدم و دارم با کتاب این درجا زدن ها را جبران میکنم.
سرکرده یا منتخب و برگزیده و یا الگو
برای زندگیم باید سرکرده داشته باشم
به جای کلمه الگو فکر کنم سرکرده خیلی تاثیرگذارتره
من برای زندگیم سرکرده ای انتخاب کردم و ازش تقلید میکنم
سرکرده ام منو در مسیری سخت ولی به غایت هدفمند قرار داده
هنوز ازش عکسی ندارم ولی ترکیبی از چند چهره برجسته و متفکر هستش